پیروی شیرازی (استاد مرحوم حاج حسینعلی رکن منظر )سراینده این اشعار شاعری از نسل دگر است .او مال همان کوچه های قلوه کاری و بازارچه های معطر و آب پاشی شده و سایه سار طاق های ضربی و گذر ها و پورت های مردپرور و داش آکل خیز است . او داش است ،دائی است ،مشدی لست ،کربلائی است ، نایب است ،لوطی است ،بنده مولاست ،زنده بیدار است ،سر است و سرور و آبرو . او از آن نسل است که خراباتیانش در گذر مستانه از کوچه های غیرت وقتی که سیاهی زنی از راه میرسید قمه در دیوار می کوفتند و ت می گرداندند و پیشانی بر قبضه تیغ، آنقدر نفس می آلوده را در سینه می شکستند تا ((عورت )) بگذرد ،از آنها که پس از کسب و کار ،پینه دست و فراخی سینه را به راه زورخانه می کشیدند تا عرق گناه نا کرده را با طنین ضرب مرشد از گل و گرده و تن بیرون ریزند ،از آنها که در گذر از کوچه های محرم چشم بر ت پوزار و گوش به نیاز درماندگان داشتند و سر و سینه و یال و کوپالشان جز در برابر پیرمردان و پنجره های خاک گرفته امامزاد ه ها خم نمی شد . او از آنهاست ،از آنها که آسان عاشق می شدند و دشوار رهایی می یافتند و بسا که روز رفتن ،معشوق و رازهای عشق را که همچنان از نفس فرشتگان طاهر تر بود ،سر به مهر با خود به خاک می بردند و تنها چیزی که از آنها در خاطر زمان می ماند ، عشق بود و مردی و حماسه ای که مرد شناسان در لحظه های رهایش با اندوهی نجیب و دلپذیر می نواخت . حاج حسینعلی رکن منظر پپروی شیرازی در سال ???? در شیراز زاده شد و هشتاد و شش سال به روایت ثبت در سند زندگیش زیست تا پروازی شد . پرواز جان پیروی :پروازی شد . شاعر شهر ،سوخته خوبان ،مرشد غیرتیان ،همخوان مردان و هم زنجیر آزادگان پروازی شد . پیروی زنجیر را برید ،پرده ها فرو افتاد و غبار فرو گسست ،شعر به خنیا شد و عشق در خود غنود . عصرگاهان بود ،سه شنبه روز که خردک نسیم پگاه دفتر عشق و شعر را بر هم افکند و نقشی بدیع و مردمی در خاکستری افق گریخت .نسیم درنگی شد ،اذان در در بغض پیچید و شوی مرده جوان ،یتیم خود را بر سینه فشرد ،کسی مرد ، کسانی مردند . حاج حسینعلی رکن منظر (پیروی ) شاعر شیراز ، شاعر کوچه ها ، شاعر ائمه ، شاعر عاشقان ،غزل پایانی را قافیه بندی کرد و دفتر و دیوان را در آتش شیرازه بست . خاندانش ،دوستانش وهمنوایانش بسوگ اند و به سوگ خوان و در کنار تربت پاک شهیدان شهر شیراز در ورودی دالرحمه به خاک رفته